سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ چیز نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، منفورتر ازبخل و بدخویی نیست که این یک، همان گونه که سرکه عسل را تباه می کند، ایمان را تباه می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 89 آذر 20 , ساعت 10:39 عصر


                                            به نام خدا

آن چه که در پیش رو دارید نمونه ای واقعی است از تلاش همکاری برای از بین بردن ترس و وحشت در دانش آموزانی که عمدتا به واسطه ی فقر فرهنگی خانواده هایشان در روستاها ومناطق دور دست از درس ،مدرسه وخصوصا معلم در هراسند.

چگونه بر ترس دانش آموز، از آموزگار غلبه نمائیم 

                                                                   (اقدام پژوهی در عمل)

 مقدمه :

آن چه که ما خواهان آنیم داشتن بچه ها و دانش آموزان شاد و خلاق، پرانرژی و مهربان و درس‌خوان است. ما می خواهیم که فرزندان این کشور عزیز بدون هیچ ترس و هراسی راه پیشرفت و ترقی را بپیمایند. من می خواهم با نوشتن این تحقیق آزمایشی گوشه ای از اشتباهات یک آموزگار پایه اول را بیان کنم.  که ما معلمین اگر بخواهیم و توجه کنیم  می توانیم به جای ایجاد ترس و وحشت در کلاس توانایی های بالقوه دانش آموزان را بالفعل درآورده و هر دانش آموز انسان توانایی (از لحاظ روحی و روانی) بسازیم.

چکیده :

تحقیق انجام گرفته در مورد دانش آموز پایه دوم که از کلاس و آموزگار می ترسید می باشد که با استفاده از روش های مختلف روان‌شناسی و تربیتی و به خصوص حساسیت زدایی منظم که در طول سال تحصیلی با این دانش آموز صورت گرفت، انجام شده است.

بیان مساله (توصیف وضعیت موجود) :

در این پژوهش با دانش آموزی به نام رامین آشنا می شویم و سر و کار داریم. او کلاس دوم دوره ابتدایی است که از نظر قد و شکل ظاهری از دانش آموزان هم سن خود بزرگتر به نظر می‌رسد. رامین فرند اول خانواده می باشد که پدر او اغلب اوقات دور از خانواده و در نانوایی های شهر تهران کار می کند. رامین یک خواهر و برادر کوچکتر از خود نیز دارد. وی در انجام کارهای منزل بسیار فعال و تلاشگر بود و کارهای مربوط به دامداری در منزل را به همراه مادر خود انجام می‌داد. رامین از نظر بدنی بسیار سالم و قوی بود.

بعد از ورود اینجانب در مهر ماه 1382 به مدرسه، رامین در پایه دوم و در کلاس چند پایه‌ای که شامل کلاس های دوم و سوم و پنجم بود، قرار داشت. محل نشستن رامین جلوی درب ورودی کلاس و در نیمکت اول قرار داشت. با ورود آموزگار (من) به کلاس رامین می لرزید و به شدت می‌ترسید و در کلاس نیز در هنگام شلوغی و سروصدای دانش آموزان شروع به صحبت می کرد و با صدای بلند حرف می زد که از میان همه بچه ها صدای مشخصی داشت ولی به محض سکوت کلاس و در هنگام پرسیدن درس توسط معلم او به لکنت زبان شدید می افتاد و بریده بریده حرف می زد. پس مساله رامین : 1- ترس از کلاس 2- لکنت زبان 3- مسخره شدن او توسط دیگر دانش‌آموزان 4- ترس شدید از آموزگار بود.

گردآوری اطلاعات و تحلیل داده ها :

بعد از مشاهده او در محیط های مختلف از قبیل داخل روستا- حیاط مدرسه- از پشت پنجره کلاس هنگام رفت و آمد با دانش آموزان- صحبت با دوستان و بچه های کلاس پنجم و غیره- مطالعه و بررسی وضعیت خانواده- بررسی وضعیت تحصیلی در سال گذشته. به این نتیجه رسیدم که او در داخل روستا کاملاً با مدرسه فرق دارد. او در محیط روستا بچه های روستا و حتی بزرگتر از خود را نیز کتک کاری می کند. در بازی های گروهی همیشه رامین سرگروه بوده و در داخل روستا وضعیت عادی و مطلوبی داشت. در منزل با صحبت کردن با مادرش به این نتیجه نیز رسیدم که او بسیار خوب، خوش رفتار، اهل کار و کمک به مادرش می باشد. هنگام رفت و آمد با دوستانش اصلاً لکنت زبان نداشت و وقتی که از مدرسه بیرون می رفتند بعلت اینکه بچه ها او را مسخره می کردند آنها را می زد. در صحبت کردن با دوستان و بخصوص بچه های کلاس پنجم و پرسیدن این سوال که بچه ها درس و وضعیت تحصیلی رامین در سال گذشته چگونه بود مسئله اصلی را دریافتم. بطوریکه بچه ها می گفتند با توجه به جثه و صدای نسبتاً کلفت رامین در پایه اول و صورت پهن او آموزگار در سال گذشته با برچسب لجن خوار او را در کلاس صدا می کرد و همیشه بعلت صاف و پهن بودن صورت به محض ورود به کلاس سیلی بر چهره وی می نواخت با توجه به جای رامین در محل ورودی کلاس که سال پیش نیز آنجا نشسته بود رامین به محض ورود من به کلاس بصورت ناگهانی و یک دفعه می لرزید مشکل اصلی برای من مشخص شد که مسئله و ناراحتی یعنی لکنت زبان وی فقط در کلاس و بخاطر برچسب و توهین و تحقیر وی در کلاس سال گذشته صورت گرفته و از هر آموزگاری می ترسید. در ادامه یکی از دانش آموزان پایه پنجم بلند شد و گفت آقا آن گودی روی دیوار کلاس را می بینید پارسال آموزگار کله رامین را به دیوار زد و گفت این لجن‌خوار عجب استخوانی دارد و گچ دیوار فرو رفت و کله وی هیچ نشد این بچه مغزش از سنگ سخت تر است برای همین هیچی یاد نمی گیرد.

تجزیه و تحلیل اطلاعات :

در این جا مساله اصلی لکنت‌زبان، ترس از آموزگار و ضعف درسی و حقارتی بود که رامین در مدرسه احساس می کرد مرا بر آن داشت تا کاری در این زمینه برای وی انجام دهم. متاسفانه در سال گذشته که سال اول دبستان بود و به جای این که مدرسه را جایی خوب و با نشاط و معلم را فردی مهربان و دلسوز ببیند همه چیز را بر عکس درک نموده بود و از کلاس و به خصوص معلم می ترسید و وحشت داشت و چنان که باید با او برخورد مناسب صورت نگرفته بود.

اقدام عملی :

1- حساسیت‌زدایی منظم. 2- شرکت دادن رامین در پرسش و پاسخ ها و خواندنی های گروهی.    3- ارتباط بیشتر و توجه به توانایی های او. 4- تشویق و راهنمایی او در زمینه های مختلف در ارتباط با مسائل فوق با معلم روانشناسی دوران دانشسرا و چند نفر از استادان خودم در دانشگاه پیام نور بیجار در میان گذاشتم و از راهنمایی های ایشان استفاده فراوان کردم.

نتیاج و ارزشیابی از اقدام عملی :

1- بعدا از گذشت چند ماه از دانش آموزان و هم کلاسی های رامین و خود او درباره وضعیت تحصیلی او نظرخواهی و سوالاتی نمودم که دانش آموزان به رامین احترام می گذاشتند و دیگر او را مسخره نمی کردند. رامین بعد از خروج دانش آموزان از مدرسه دیگر آن ها را اذیت نمی کرد بلکه به آن ها نیز درمواقعی کمک می کرد و در کارهای گروهی مشارکت می کرد. در بسیاری مواقع در کنار معلم قرار می گرفت و دیگر از آموزگار نمی ترسید بلکه بسیار آموزگار خود را دوست داشت که این را در انشاء کوتاهی در چند جمله که به دانش آموزان کلاس دوم داده بودم اشاره کرده بود.

گردآوری اطلاعات و شواهد :

بعد از عادی شدن رفتار این دانش‌آموز و از بین رفتن مشکل او با آموزگار و کلاس درس در اینجا باید کاری می کردم که رامین از هیچ آموزگاری نمی ترسید. لذا از مدیر آموزگار مدرسه آقای .... خواستم که با رامین ارتباط صمیمی برقرار کند و در مراسم صبحگاهی و کارهای گروهی مدرسه او را مشارکت دهد که این کار در اوایل بسیار کم‌کم و آرام صورت می گرفت تا این که رامین به عنوان مسئول برگزاری مراسم صبحگاه مدرسه انتخاب شد و کلیه کارها را با مشورت مدیر مدرسه انجام می داد.

از آموزگار سال گذشته او که در مدرسه روستای مجاور خدمت می نمود. ضمن توصیف وضعیت موجود رامین خواستم که با او ارتباط برقرار کند. وقتی که دانش آموزان در کلاس حضور داشتند من به اتفاق آموزگار سال گذشته او وارد کلاس شدیم با نزدیک شدن آموزگار قبلی به رامین او مقداری ترسید ولی این همکار محترم با خم شدن و سلام کردن به رامین و ضمن کشیدن دستی به سر و روی رامین او را بوسید و گفت شنیدم امسال برای خودت پهلوانی شده ای بعد از رفتن آموزگار سال گذشته رامین او را بدرقه نمود.

نتایج و ارزشیابی از اقدام عملی (2) (شواهد 2)

با معلم راهنمایی مربوطه و مسئول آموزش ابتدایی منطقه موضوع را در میان گذاشتم و از آن‌ها خواستم که در هر بازدیدی که از کلاس می نمایند با طرح سوالات آسان و توجه به نقاط قوت و مثبت، این دانش‌آموز را مورد تشویق قرار دهند که این کار نیز بسیار موثر بوده و باعث شده بود که در نوبت اول رامین دانش آموزی با رفتار طبیعی و عادی همانند بقیه بچه ها و از نظر تحصیل نیز دانش‌آموز متوسطی بود که تا پایان سال تحصیلی به وضعیت مطلوب تحصیلی نیز رسید و با کارنامه قبولی خرداد از مدرسه خارج شد.


چند توصیه به همکاران : از برچسب و القاب و نام های بد برای دانش آموزان استفاده نکنیم. 2- دانش آموز را مسخره نکنیم. 3- هردانش آموز پایه اول با ورود به مدرسه نگاه ویژه ای به خود و به کلاس و معلم دارد پس محیط مدرسه و شخصیت معلم را خوب نشان دهیم.

منابع مورد استفاده :

1- روان شناسی رشد 1 کودکی

2- روان شناسی شخصیت

3- روان شناسی تربیتی

4- مجله های پیوند

طرح فوق توسط معلم محترم آقای قاسم فرج اللهی مجد صورت گرفته پس شایسته است که به نام خود ایشان ثبت گردد.




لیست کل یادداشت های این وبلاگ